سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عاشقانه


ساعت 9:24 صبح دوشنبه 87/7/15

میخواهم و میخواستمت تا نفسم بود
میسوختم از حسرت و عشق تو بسم بود
عشق تو بسم بود که این شعله بیدار
روشنگر شبهای بلند قفسم بود
آن بخت گریزنده دمی آمد و بگذشت
غم بود که پیوسته نفس در نفسم بود
دست منو آغوش تو هیهات که یک عمر
تنها نفسی با تو نشستن هوسم بود
بالله که جز یاد تو گر هیچکسم هست
حاشا که بجز عشق تو گر هیچکسم بود
سیمای مسیحائی اندوه تو ای عشق
در غربت این محلکه فریادرسم بود
لب بسته و پر سوخته از کوی تو رفتم
رفتم بخدا گر هوسم بود بسم بود


¤ نویسنده: امید

نوشته های دیگران ( )

خانه
وررود به مدیریت
پست الکترونیک
مشخصات من
 RSS 

:: بازدید امروز ::
9
:: بازدید دیروز ::
2
:: کل بازدیدها ::
11525

:: درباره من ::

عاشقانه

امید
یقین تا به سینه ام قلب عاشقی هست به تو میرسم در این دشت بی کسی تا نشانه ای از شقایق است ندانم کجا چگونه ولی روزی عاشقانه گل عشق ما زنو جوانه روید شاخه ها میزند.

:: لینک به وبلاگ ::

عاشقانه

:: اوقات شرعی ::

::وضعیت من در یاهو ::

یــــاهـو

:: خبرنامه وبلاگ ::